خانوم پاف

ترجیح میدهم مادری قوی باشم که کودکی مستقل و خودساخته تربیت می کند ،

تا مادری فداکار که کودکی نیازمند و وابسته . 


پ ن 

امروز روز کودک بود .

خانوم پاف
۱۷ مهر ۹۴ ، ۰۲:۳۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

یک اشتباه رو شاید هیچوقت نشه جبران کرد ، 

اما حداقل میشه تکرارش نکرد . 

 میشه ادامه ش نداد . 


خانوم پاف
۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱ نظر

۲۲۲ بار بازدید از  یک آیدی که قطعا باید یک روبوت باشه ،

یک بازدید کننده ی فیک . اینطور میگن مگه نه ? 

ترسناک بود برام مثل فیلمای هیچکاک ! 

همه ش حس میکردم یک نفر پشت سرم ایستاده  :) 

الانم هنوز هست ...

سلام روبوت ! ازین طرفا :)))

خانوم پاف
۱۶ مهر ۹۴ ، ۰۳:۴۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

نماینده ی کلاس کلوچه خانوم شدم. معنیش میشه همون بچه مرشد ! وردست آموزگار . دو روز هست که مامانها پی ام میدن : ببخشید ، تکلیف امشب بچه ها چیه ? !! 

یه چیزی هست توی کیف بچه ها بنام دفتر رابط . چیز خوبیست . گاهی بهش نگاهی بیندازید بانوان گرامی :) 

خانوم پاف
۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر
حق ،
چیزی است که همه ی ما داریم .
فقط سهم بخشی از ما زیر  پای دیگری مانده .
این پاها را  باید قلم کرد .
خانوم پاف
۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۵:۱۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

قدم میزنی

روزها توی فکرم و 

شب ها توی خواب

قصد جان من را کرده ای یا خودت ?

کمی بخواب .....



خانوم پاف
۱۵ مهر ۹۴ ، ۰۳:۱۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

یکی از راههایی که میشه میزان علاقه ی یه زن رو نسبت به یه مرد سنجید ،  

اینه که  زن رو موقع اطو کردن پیراهن اون مرد زیر نگاهت داشته باشی . 

فقط کافیه کمی تیز باشی ، خیلی نکته های باریک تر از مو خواهی یافت ! 


پ.ن

این مسئله در مورد پیراهن نو صدق نمیکنه  ^.^

خانوم پاف
۱۵ مهر ۹۴ ، ۰۲:۲۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

خاک بر سر تو که نمیفهمی ام .

و خاک بر سر من که نمیفهمم نفهمیدنت را .

خاک بر سر نفهمیدن .

خاک ...


پ.ن

این اون چیزیه که اغلب نمی فهمیم

خانوم پاف
۱۴ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾

قصه ی ما آدما مث قصه ی این علف ها ست . 

هر کدوم رو به کسی داریم که بهمون پشت کرده .

بالاخره یه روز یکی باید این قانونو بشکنه ،

تا داس ،قلم پای همه مونو نزده .... 


پ.ن

عنوان قرضی ست ، از ترانه های سعید مدرس .

خانوم پاف
۱۴ مهر ۹۴ ، ۰۲:۴۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

هندونه فروش توی کوچه داره داد میزد : هندونه ی سرخ و شیرین کیلویی ۲۰۰ تومن به شرط چاقو .

 هندونه ها دیگه پوک شدن . 

هوس یه کاسه آش کردم ، پر سبزی و رشته با یه عالم سیر و پیاز داغ . 

خانوم پاف
۱۴ مهر ۹۴ ، ۰۲:۳۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
زندگی مینیمال را تجربه کن . 
رو ح و ذهنت را به هزار جور وسیله ی ریز و درشت زنجیر نکن . 
جوری که اگر همین الان لازم باشد ،  بتوانی بی دغدغه  بروی و دیگر بر نگردی !  
چیزهایی را می توانی همه جا با خودت همراه داشته باشی ، که بتوانی در قلب و اندیشه ات جای دهی . بقیه فقط بال زدنت را سخت میکند . 

برای اوج گرفتن بار و بال سبک میخواهی ...

خانوم پاف
۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر
بهای نبودنت سنگین است 
سنگین ترش نکن 
بی بهانه 
بیا 
خانوم پاف
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۱:۲۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

دق که ندانی که چیست گرفتم ... 

خانوم پاف
۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۳:۳۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر
عشق چیز خوبیست . 
آن دم که می کشدم ، می میرمش .
و همان دم که می میرمش ، زندگی  می بخشدم . 
عشق چیز خوبیست ....


خانوم پاف
۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۸:۰۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۵ نظر

اگر پشت سر هم رژیم های متعدد و مختلف می‌گیرید که چند کیلویی وزن کم کنید ،

اگر رژیمتان را میشکنید و دوباره از شنبه ! شروع میکنید ،

اگرخودتان را سرزنش و هر چه که نوش جان کرده بودید را  به کامتان زهر می کنید ،

اگر این کار ها را دست کم چند سالیست تکرار می کنید ، 

بدانید و آگاه باشید ؛ 

چه موفق شوید چه نشوید ، 

یک روزی می رسد که هیچ غذایی برایتان طعم خوش گذشته را نخواهد داشت ، هیچ غذایی . 

لوبیا پلوی چرب و چیلی و ترشی لیته و خورشت بادمجان و ماکارونی و دلمه برگ مو و کوفته و حتی یتیمچه ی نازنین  . 


 به جان خودم دیدم که میگم ! *_*


پس اگر هنوز گرفتار این عاقبت تلخ نشده اید ، یک بار برای همیشه تصمیم بگیرید . 

یک بار آن هم همین الان .

یا پایبند باشید و یک مدت چشم روی هوس های خوشمزه تان بگذارید و چند سانتی از دور کمر خویش بکاهید و خلاص ،

یا هرچه می خواهد دل تنگتان بخورید و انقدر خودتان و ما و دیگران را به چالش نکشید ! 



پ.ن


بعضی ها انقدر در بودنشان فراز و فرود دارند و هی برو بیا می کنند و تحت فشار میگذارند آدم را که یک روز به جایی می رسی که بود و نبودشان برایت یکی می شود .

که البته اگر فقط همین بود می شد یک جوری از کنار قضیه گذشت . 

چه بسا دیگر هیچ کس را نتوان مثل گذشته باور کرد و با او همراه شد . 

اینجاست که بود و نبود آدمها برایت بی مزه می شود درست مثل همان غذایی که چه بخوری چه نه ، لذتی در کار نخواهد بود . 

این چیز کمی نیست ها .


به جان خودم دیدم که میگم ! *_*


جا دارد گاهی از صمیم قلب دست بعضی ها را بوسه که نه اما به گرمی فشرد . 

آنهایی که یک بار برای همیشه می آیند و ماندنی میشوند و آنهایی که یک بار برای همیشه می روند و تمام . 



خانوم پاف
۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

عید هر کس  

آن مهی باشد ،

که او قربان اوست ...

خانوم پاف
۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳ نظر

من نمیدانم چرا انقدر زور میزنیم مدرک های بی ربط بگیریم . 

دکتر ، مهندس ، کارشناس ، متخصص ..... 
آخر ما که همه قاضی هستیم ! تمام وقت رای صادر میکنیم .
 اضافه کاری هم میرویم اجرای حکم ! 

خانوم پاف
۳۱ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

وقتی آفتاب آخر شهریور ، از پشت پرده ی توری ،

خودشو ولو میکنه روی تختی

که هنوز مرتب نکردی .



خانوم پاف
۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

اینجا 

ازین به بعد 

گزیده تر می‌نویسم 

خانوم پاف
۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۴۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر


تو مرو گر بروی جان مرا با خود بر

ور مرا می‌نبری با خود از این خوان تو مرو


خانوم پاف
۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۲۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

خانه بوی عطاری می دهد . مرزه ها نیم خشک روی اپن لم داده اند ...

خانوم پاف
۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پاییز قشنگم توی راهه 

آسمون لباس طلایی هاشو هر شب پرو میکنه 

هر شب یه لباس 

بعد توی چشمای ما نگاه میکنه ببینه کدومش بیشتر بهش میاد 

میدونه پاییز شاعره 

میخواد به دلش بشینه

عاشقش کنه

🍂🍃🍁🌾🌿🍂🍃🍁🌾🍃🍂🌾🌿🍁🍂🍃🌾🌿🍁

خانوم پاف
۲۴ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

او با کسی دیگر زندگی خواهد کرد ، جایی دیگر ...


این امتیاز ادبیات است. تصویر ها پژمرده میشوند. از ریخت می افتند. جلوه و جلای خود را از دست میدهند، اما واژه ها  ...


انسان باید کمی برای خودش خوشایند باشد تا بتواند کنار دیگری احساس خوشی کند. 


روزهایم چهار نعل از من می گریزند و هریک از آنها مرا از پا در می اندازند و تحلیل میبرند. 


فراوانی اوغات فراغت موجب فقر معنوی میشود.  


نیکول ، دستخوش تناقض بی رحمانه ی خشمی بود که زاده ی عشق بود و کشنده ی آن. 


چه خسته کننده است تنفر از کسی که انسان دوستش میدارد. 


اضطراب زیستن به مراتب تحمل ناپذیر تر از ترس از مرگ است.

 

زوج هایی که بلد نیستند از کلمات استفاده کنند ، تعجبی ندارد که سوتفاهم مثل یک گلوله برفی هر لحظه بزرگ تر شود و بالاخره میانه شان را به کلی خراب کند.  


سوتفاهم

سیمون دوبوار

خانوم پاف
۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۳۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

چارلی چاپلین در کتابش میگوید :

"نترسید که روزی خورشید متلاشی شود و همگی از سرما بمیریم.

بترسید که روزی برسد که زنها بخواهند محبت را از ما مردها دریغ کنند.

آنوقت همگی از سرما خواهیم مرد. "

خانوم پاف
۲۰ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۰۸ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۵ نظر
مثل رد قهوه 
که از سپیدی دامنم
پاک نشد ، 
به لحظه های شهریوری ام 
جا خوش کرده 
رد پای نیامدنت ...


خانوم پاف
۱۶ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

همه ی آنچه که من ندارم ،

در برابر آنچه که تو دیگر نداری ،

 یک شوخی است ...


خانوم پاف
۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۵ نظر

زندگی چیزهای زیادی به ما بدهکار است ...

من را به تو 

تو را به من 

خانوم پاف
۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

امروز اگر کلوچه بیمار نبود می رفتم بیرون .

جاهایی هست که میخواهم از نزدیک ببینم .

شاید خانه مقدم یا یک باغ موزه . 

به هوای این که شانه به شانه ام قدم می زنی ، چشم از سنگفرش و حوض و آجر های قدیمی اش بر ندارم . هی بگویم قشنگه ! و تو بگویی ؛ اوهوم ، خیلی ! 

یا از شلوغی بازار عکس و گزارش بگیرم و بنویسم، انگار قرار است همین فردا صبح تیتر اول روزنامه ای که میخوانی بشود . 

برویم کافه ، به جای چای، آب هویج خنک سفارش بدهم . بعد آدم های پشت میز ها را برانداز کنم که کدامشان همانی هست که ظاهرش نشان می دهد ?!

و سعی کنم حدس بزنم که تو ، این روز ها چقدر مرا باور می کنی ...

مترو سوار شویم و ایستگاهی که هیچوقت مقصدمان نبوده پیاده شویم . انگار خانه همان نزدیکیست و من هنوز یک عالم وقت دارم . 

شب برویم تیاتر . ردیف سوم بنشینیم و پای نمایشنامه ی درام اشک بریزم و فین فین کنم . بغلم کنی و بگویی ؛ "بسه دختر ، دستمال کاغذی مون تموم شد ! "

من هق هق کنم و دستم را بگیری و ؛ "پاشو بریم خونه پاف ... "

پیاده برگردیم خانه و

آنقدر خسته باشم که ......

...

کلوچه کمی بهتر شده و من تمام این مسیر را رفتم و برگشتم ...


نوشته بودم در ۸ اردیبهشت ۹۴

با اندکی تغییر 


خانوم پاف
۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

دو روزه میخوام یه طرح بزنم و پرگار ندارم

اکولین هم میخوام با چند ورق کاغذ گرم بالا 

حس خریدنش نیست 

تو میدونی این یعنی چی ? 

نمیدونی که ^_^ 


پ ن 

عنوان قرضی است 


خانوم پاف
۱۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۰۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

نمایشنامه ی زندگی گاهی در آخرین ثانیه های مانده به اجرا ، تغییر می کند ... 

خانوم پاف
۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۳۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ نظر