آنچه درون سینه ام میخواهم داشته باشم
پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۳۵ ق.ظ
از اون روزی که پست مرد خاکستری رو خوندم و اون یه جمله ی طلایی شو ،
شبا قبل خواب به خودم میگم : خب بگو ببینم چی داری توی دلت ?
اونا که خوب نیستنو دوست ندارمو میندازم بیرون ، خوباشو قشنگاشو دوس داشتنیاشو جمع میکنم یه گوشه که جا برای چیزای دیگه هم باز کنم.
مگه نه اینکه من یعنی همون کپه تلمبار شده توی دلم ?
مگه نه اینکه فقط هموناس که مهمه ?
مگه نه اینکه آخر کار منم و اونا ?
بهشون فکر میکنم.
میبینم چقدر ساده هستن اون چیزایی که دوست دارم.
ساده هستن اما گاهی خیلی دور گاهی خیلی نزدیک.
۹۵/۰۱/۲۶