از رنج تو در عذابم
شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۵ ق.ظ
امشب بی خواب شده ام
شاید خیلی شب ها به میل خودم بیدار ماندم .
اما
امشب رفتم که بخوابم
رفتم که به خواب پناهنده شوم
نشد .
خواب مرا به خودش راه نداد یا من خواب را ?
گیجم
دیدن رنج یک زن مرا به شدت غمگین کرده
همزمان خواندن داستان رنج دخترکی
وشنیدن صدای عذاب زنان و دخترانی که همینجا اطراف من دارند نفس می کشند.
من از عشق دم میزنم و می نویسم
از چیزی که میدانم نایاب است این روزها
از مهربانی
از آزادی
از برابری
از خوبی
از لبخند
اما قطعا به چیزهای بیشتری فکر میکنم
برای این فکر های دربند
برای این فکر های زخمی
برای آنها چه کار باید بکنم ?
من از رنج تو رنج می کشم
ای لطیف صبور عاشق مهربان ....
۹۴/۰۴/۲۰