دلم گرفته باشد و تو نباشی
و من
جایی میان سطرهای این شعر
مرده باشم،
دلت که گرفت
این شعر را بخوان،
من
جایی میان سطرهای این شعر
مرده ام...
کامران رسول زاده
دلم گرفته باشد و تو نباشی
و من
جایی میان سطرهای این شعر
مرده باشم،
دلت که گرفت
این شعر را بخوان،
من
جایی میان سطرهای این شعر
مرده ام...
کامران رسول زاده
مردان قوی را می ستایم
اگر
قدرتشان
صرفا
در نوک زبان
و سر پنجه هایشان
خودنمایی نکند
دلم
بوسیدنش را میخواهد
بگویم میبوسمت
بگوید ازکجا
بگویم
"از چشمهای خسته ت "
نزدیکت می شوم
بوی دریا میآید
دور که می شوم
صدای باران!
بگو تکلیفام با چشمهایت چیست؟
لنگر بیاندازم عاشقی کنم
یا چتر بردارم و دلبری کنم؟!
مهمان های نامرئی - بهرنگ قاسمی
از درآمد بسیار مختصر ماهیانه ای که دارم و معمولا همه ش رو بابت هزینه های زندگی خرج میکنم ، یه مبلغ خیلی ناچیز برای کمک به درمان حیوون های بی سرپرست آسیب دیده کنار گذاشتم
غم انگیزه که بابت همچین کاری مواخذه بشی ، سوال جواب بشی و وقتی بگی اون حیوون زبون بسته ممکنه یه سگ باشه به چشم یک ابله احمق بهت نگاه بشه
هرچقدر هم با هم گفتگو کنیم ، بی نتیجه س چون زبون همدیگه رو نمیفهمیم
حس کن مرا در «دوستت دارم» در ِ گوشت
حس کن مرا در شیطنت هایم در آغوشت!
حس کن مرا در آخرین سطر از تشنج هام
حس کن مرا... حس کن مرا... که مثل تو تنهام!
حس کن مرا و ذوب شو در داغی دستم
بگذار تا دنیا بداند «هستی» و «هستم»
مهدی موسوی