چه سخت است
سبز باشی
اما بی برگ
مونا اکبریان
در برابر هر زن ضعیفی که خسته از صفت "ضعیف"است مردی وجود دارد که از"قدرت کاذب"رنج می برد.
در برابر هر زنی که خسته از صفت "حماقت" است مردی وجود دارد که از پوشیدن نقاب "عقل نمایی" رنج میبرد.
در برابر هر زنی که خسته از برچسب "احساسی بودن" است مردی وجود دارد که از "حق گریه کردن و حساس بودن"محروم بوده است.
در برابر هرزنی که از آنکه به عنوان یک "شیء جنسی "قلمداد شود دلگیر است مردی وجود دارد که نگران "توان جنسی" خود است.
در برابر هرزنی که از "دستمزدی" که شایستگیش را دارد محروم است مردی وجود دارد که "مسئولیت اقتصادی" انسان دیگری را بالاجبار به دوش میکشد.
در برابر هر زنی که"اسرار مکانیکی"ماشین را نمیداند مردی وجود دارد که نمیداند چگونه تخم مرغی را آب پز میکنند.
در برابر هر زنی که برای ازادیش قدم بر می دارد مردی وجود دارد که راه آزادی را باز می یابد.
نژاد بشر پرنده ایست با دو بال:یک بال موءنث و یک بال مذکر تنها اگر دو بال به طور مساوی رشد کند...نژاد بشر میتواند پرواز کند!
حال بیش از هر زمان دیگر میتوان درک کرد که: علت وجود زن علت وجود بشر است..
"دکتر شریعتی"
زنها وقتی خوشحالند لباسهای زیبا میپوشند
وقتی خوشحال ترند گوشواره آویزان میکنند
غمگین که باشند با موهایشان ور میروند
تنها که باشند کفش میخرند، کتاب میخرند ، قهوه زیاد میخورند
دلتنگ که باشند عینک سیاه بزرگ میزنند ، و دور از چشمِ دنیا ، با واژههای تلخ ، جملههای قشنگ میسازند
دلگیر که میشوند ... فرق میکند ،
گاهی با لباسی زیبا در را برایت باز میکنند و با لبخند به یک چای دعوتت میکنند ،
گاهی با کتابی در دست ، کنجِ یک کافه، بی خیالِ حضورِ چشمهای کنجکاو با موهایشان بازی میکنند
حالا اگر تو مردی باشی که در هر شرایطی با همان لباس ساده، با همان عینکی که گاه به گاه روی صورتت جابجا میکنی، با همان حالتِ خودمانی همیشگی و دستهایی که بیشتر وقتها تکلیفشان را نمیدانند به دیدن زنِ محبوبت بروی ، . . .
از کجا خواهی فهمید در درون این موجودِ آراسته چگونه توفان جایش را به تعادلی پر جذبه میدهد؟
چگونه زمان در لحظه ی درد میایستد تا به وقتِ تنهایی بغض را به سلاخی چشمهای منتظرش بفرستد ؟
چگونه خواهی فهمید زنی که تا مرز جنون به معجزه ی رویا ایمان دارد،از پشتِ عینکِ سیاهش دیوانه وار دوستت دارد ؟؟
نیکی فیروزکوهی