خش خش
این صدای قدم های من است
حتی در بهار
برای خوب بودن
بهانه های زیادی نمی خواهم
همین که خورشید باشد
و من باشم
و
بگویی
صبح بخیر عزیزم !
دوستم
متولد شد
روزی
که من با عروسکم بازی میکردم
دوستم
با عروسکش بازی میکرد
روزی
که من مشق هایم را تند تند می نوشتم
دوستم می نوشت
روزی
که من فقط نگاه می کردم
دوستم نگاه میکرد
روزی
که من
نگاهم را
برای روز مبادا
در چشمهایش
می کاشتم
دوستم
تولدت مبارک
با عشق
برای هیس عزیزم
❤
می گویند
روزها
ماه نیست
شب ها
خورشید
اشتباه میکنند
آنها
فقط
با هم
قایم باشک
بازی
میکنند
به تو که میرسم ،
کلمه ها پنهان می شوند .
فقط یک کلمه میماند ؛
میخواهمت !
این روزها بلاگفا هم به ما سخت میگیرد .
به بلاگفا هم سخت گرفتند ظاهرا !
روزهایی هست که طعم "باید " میدهند .
و من
ازین به بعد
باید
اینجا بنویسم .