خانوم پاف

اولین دیدار _ اولین بوسه

يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۵۴ ب.ظ

بازویم را که بوسید ، نفس عمیقی کشیدم و چشمهایم را باز کردم. 

قلبم هنوز تند تند میزد. 

هیچوقت فکرش را هم نمیکردم اولین قرارمان ، اینگونه باشد.  

چقدر تلاش کرده بودم این سالها ، که دیداری نباشد ، و نشد. 

او موفق شده بود. 

او قوی تر از من بود. 


گفتم : باز هم بیایم ? 

دخترک گفت : نسخه ات را داشته باش ، اگر افزایش پیدا کرد ، دوباره بیا. 

سوزن را توی سطل انداخت و من به جای بوسه ای که می سوخت نگاه کردم. 

انسولین داشت پیروزمندانه در من پخش می شد ... 


۹۴/۰۹/۲۹ موافقین ۲ مخالفین ۰
خانوم پاف

نظرات  (۳)

از بس که این پست خوب بود و قشنگ سر دردم رو خوب کرد

پاسخ:
عزیزممممم 
انسولین...:(
پاسخ:
بالاخره منو بلعید
۰۲ دی ۹۴ ، ۱۴:۴۹ مریم بانو
بیشتر مراقب خودت باش!
پاسخ:
چششم !!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">