حال و هوای ما گرم است گررررررم !
روزهای گرم از راه رسیده اند و من خانه نشین می شوم .
یک فصل به همین منوال خواهد گذشت .
هر چند ده روز یکبار طاقتم تمام می شود و مثل دیروز از خانه بیرون میزنم و در بازگشت همین که پایم به خانه برسد عبارت غلط کردم را بارها و بارها زیرلب تکرار خواهم کرد !
مادر باشی ،
در خانه باشی ،
مدرسه و درس و مشق هم تعطیل باشد ،
کلوچه هم از صبح تا شب ور دلت چسبیده باشد ،
باید برای تک تک حرف ها و حرکاتت دلیل و توضیح و قصه و استناد علمی وادبی و فرهنگی داشته باشی !
دختر در سن ۷، ۸ سالگی خودش یک پا مادر می شود برایت !
ایراد میگیرد ، نامحسوس کنترلت می کند ، هر چیز که به تو مربوط میشود قطعا به او هم مربوط می شود ، و چه بسا مربوط تر !
بیشتر از آن ، یک رقیب سرسخت می شود که میخواهد در هر کار یکی دو قدم از تو جلو تر باشد !
یک لحظه به خودت می آیی و میبینی در یک نبرد مخفی زنانه گرفتار شده ای !
دختری که دوستت دارد اما با تو به شدت رقابت میکند .
دختری که دوستش داری و از دستش کلافه می شوی !
تابستان در راه است تا دخترکت را در چشم به هم زدنی ، به نوجوانی نزدیک تر کند .
کاش بچه ها انقدر برای بزرگ شدن عجله نمی کردند !
بچگی کن ، جان شیرینم . بچگی کن ...